آلبرت اینشتین می گوید:
“I would like to recall my friend Werner Heisenberg’s view, ‘You know, in the West we have built a large, beautiful ship. It has all the comforts in it, but one thing is missing. It has no compass and does not know where to go.” Albert Einstein
ادامه مطلب ...
یه روز یه سرپرست ساخت و ساز از طبقه ششم یکی از کارگرانی که در طبقه همکف بود رو صدا می کرد. به دلیل سر و صدای ساخت و ساز، کاگر نمی تونست صدای سرپرست رو بشنوه. ادامه مطلب ...
یک کشاورز چینی وارد شهر شد و به صاحب رستورانی گفت که اگه مایل باشه می تونه یک میلیون قورباغه براش بیاره. صاحب رستوران شکه شد و ازش پرسید این همه قورباغه رو از کجا می خواد بیاره!
ادامه مطلب ...شش سال پیش به یه راننده تاکسی در سنگاپور، یه بیزینس کارت دادم تا طبق آدرس ، منو به یه جای خاص برسونه.
راننده در آخرین نقطه، دور یه ساختمان پیچید. تاکسی متر یازده دلار نشون می داد اما او فقط ده دلار گرفت. ادامه مطلب ...
یه دختر کوچولوی دوست داشتنی دو تا سیب در دو دستش داشت.
مامانش اومد و با ملایمت و لبخند به دختر کوچولو گفت:عزیزم، می تونی یکی از دو سیبی که در دست داری رو به مامانی بدی؟ ادامه مطلب ...