خوراکی هایی از جنس اندیشه

خوراکی هایی از جنس اندیشه

گفتار ها،داستان ها و نوشته های حکیمانه
خوراکی هایی از جنس اندیشه

خوراکی هایی از جنس اندیشه

گفتار ها،داستان ها و نوشته های حکیمانه

داستان راننده تاکسی در سنگاپور

شش سال پیش به یه راننده تاکسی در سنگاپور، یه بیزینس کارت دادم تا طبق آدرس ، منو به یه جای خاص برسونه.

راننده در آخرین نقطه، دور یه ساختمان پیچید. تاکسی متر یازده دلار نشون می داد اما او فقط  ده دلار گرفت.  

بهش گفتم هنری! تاکسی مترِ تو یازده تا نشون می ده  چرا ده  تا حساب کردی؟

او پاسخ داد: "آقا، من یک راننده تاکسی هستم، در واقع باید شما رو مستقیم به مقصد می رسوندم. از آنجا که محل دقیق رو بلد نبودم، مجبور شدم دور ساختمان بگردم. اگه مستقیم آورده بودمت، می شد ده دلار."

سپس ادامه داد: "سنگاپور یه مقصد جهانی جهانگردیه و آدمای زیادی برای سفر های سه چهار روزه میان اینجا. بعد از رد شدن از بخش گمرک و مهاجرت، اولین تجربه معمولا راننده تاکسیه، و اگه این تجربه خوب نباشه، سه چهار روز باقیمانده هم دلچسب و شیرین نخواهد بود."

او گفت: "آقا، من راننده تاکسی نیستم، من سفیر ملت سنگاپور هستم، یک سفیربدون پاسپورت دیپلماتیک !"

به نظر من، احتمالا او تا بیش از کلاس هشتم درس نخونده بود،اما در نظر من او یک آدم حرفه ای بود و رفتارش سرافرازی و غرور در عملکرد و شخصیت رو منعکس کرد.

اون روز فهمیدم یه آدم برای اینکه حرفه ای باشه، به بیش از صلاحیت ها و مدارک حرفه ای نیاز داره.

در یک جمله، این حرفه ای بودن همراه با رفتار و ارزش های انسانیه که تفاوت ها رو مشخص می کنه!

دانش، مهارت، پول، تحصیلات، همه بعد از آن می آید. اول از همه، ارزش های انسانی، صداقت و درستی ملاکه.

حرفه ای گری  به کاری نیست که تو داری انجام می دی، بلکه به اینه که  اون کار رو چگونه انجام می دی.

 

شیو کِرا، نویسنده و مربی مدیریت 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.